وبلاگ رقص دانش وبلاگ خبری، علمی ، آموزشی و ...
| ||
|
قصه ای که باید شنیدپیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رهایی و نجات را در کار مخلصانه می داند و حضرت علی علیه السلام در مورد زمان غیبت این گونه می فرمایند: «در زمان غیبت کبری، کسی بر دینش باقی نمی ماند و هر کس به شکلی دینش را از دست می دهد مگر مخلصان؛ تنها آنان با روح و حقیقت یقین تماس دارند.»(بحارالانوار، ج51، ص110) اولی گفت: «خدایا! می دانی که من روزی فریفته زن زیبایی شدم، او را دنبال کردم وقتی که بر او مسلط شدم و خواستم با او عمل منافی عفت انجام دهم به یاد آتش دوزخ افتادم و از مقام تو ترسیدم و از آن کار دست برداشتم، خدایا به خاطر این عمل، سنگ را از اینجا بردار.» وقتی که دعای او تمام شد ناگاه آن سنگ تکانی خورد و اندکی عقب رفت به طوری که روزنه ای به داخل غار پیدا شد. عبرت دوم: گناهانی که مرا حبس کردندو چه بسیار امور دنیوی که امروزه ما را فریفته خود کرده است. زمانی که به دنیای مجازی می رویم، یا وقتی که به دانشگاه یا تفریح با دوستان یا به مهمانیها یا ...می رویم و خوش می گذرانیم، آیا خلوتی با دل خود داریم که به عاقبت کارمان بیندیشیم و از ترس آتش جهنم از کار ناشایست خود دست برداریم؟ آیا تا به حال سرِ بزنگاهِ گناه، به یاد خدا افتاده ایم؟ آیا مقام و جایگاه خداوند، ما را از انجام گناه منصرف کرده است؟ آیا این حدیث را به گوش جان شنیده ایم که «ما را محبوس نکرده است مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان (شیعیان) به ما می رسد و ما آن را ناخوش می داریم و از ایشان نمی پسندیم!»[3] بدانیم که توجه به گناه نکردن وسیله ایست که ما را به نور و روشنایی ظهور نزدیک می گرداند. قصه ای که باید شنیددومی گفت: «خدایا! تو می دانی که گروهی کارگر را برای امور کشاورزی اجیر کردم، تا هر روز نیم درهم به هر کدام از آنها بدهم، پس از پایان کار، مزد آنها را دادم. یکی از آنها این مقدار را قبول نکرد و مزد خود را نگرفته و رفت. من با آن نیم درهم کشاورزی کردم و سود فراوانی نصیبم شد، تا روزی آن کارگر آمد و نیم درهم خود را مطالبه نمود. حساب کردم نیم درهم او برای من ده هزار درهم سود داشته، هم مبلغ را به او دادم و او را راضی کردم. این کار را از ترس مقام تو انجام دادم، اگر این کار را از من خالص می دانی به خاطر آن، این سنگ را از اینجا بردار.» در این هنگام آن سنگ تکان شدیدی خورد به قدری عقب رفت که درون غار روشن شد، به طوری که آنها همدیگر را می دیدند، ولی هنوز نمی توانستند از غار خارج شوند. عبرت دوم: از مردم تا محبوبرفتار صحیح با بندگان، همانست که می تواند انسان را از چاه ظلمت به سمت نور و روشنایی هدایت کند و می تواند حرکتی به سمت ظهور حضرت صاحب عصر علیه السلام باشد. امام باقر علیه السلام می فرمایند: «وقتی قائم خاندان پیامبر قیام کند (اموال را) به طور مساوی تقسیم می کند و در میان خلق به عدالت رفتار می کند.»[4] بنابر این یکی از درخواستهای امام از شیعیانشان در دوران غیبت این است که حق و حقوق مردم را رعایت کنند، اموال مردم را به ناحق نخورند. بنابراین اختلاس، رانت خواری، دزدی، کلاهبرداری و... همه از عواملی هستند که ظهور را به تاخیر می اندازند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «از ما نیست کسی که همسایه اش از بدی های او در امان نباشد.»[6] «از ما نیست کسی که با مسلمانی تقلب و دغلی کند.»[7] «از ما نیست کسی که در امانت خیانت کند.»[8] در روایات هست که امام رضا علیه السلام می فرمایند: «به خدا سوگند کارهای شما هر روز و شب به من عرضه می شود.» اعمال ما شیعیان هر روز و شب به امام شیعیان عرضه می شود. پس بَدا به حال آنانی که با اعمال خود دل حضرت را به درد می آورند و خود را در غار تاریکی محبوس نگه می دارند. قصه ای که باید شنیدسومی گفت: «خدایا! تو می دانی که روزی پدر و مادرم در خواب بودند، ظرفی پر از شیر برای آنها بردم، ترسیدم اگر آنجا بگذارم و بروم حشره ای در آن بیفتد. از طرفی نمی خواستم آنها را بیدار کنم و موجب ناراحتی آنها شوم. از این رو همان جا صبر کردم تا آنها بیدار شدند و از آن شیر نوشیدند، خدایا اگر می دانی که این کار من برای جلب خشنودی تو بوده است، این سنگ را از این جا بردار.» وقتی که دعای او به اینجا رسید، آن سنگ تکان شدیدی خورد و به قدری عقب رفت که آنها به راحتی از میان غار بیرون آمدند و نجات یافتند. عبرت سوم: حق فراموش شدهآیا تا به حال سرِ بزنگاهِ گناه، به یاد خدا افتاده ایم؟ آیا مقام و جایگاه خداوند، ما را از انجام گناه منصرف کرده است؟ آیا این حدیث را به گوش جان شنیده ایم که «ما را محبوس نکرده است مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان (شیعیان) به ما می رسد و ما آن را ناخوش می داریم و از ایشان نمی پسندیم!» (بحارالانوار، ج53، ص176) حق پدر و مادر بر انسان از بزرگترین حقوق و بعد از حق خداست و از این رو خداوند در چندین جای قرآن بعد از دعوت به توحید، احسان به پدر و مادر را امر کرده است:وَاعْبدواْ اللّهَ وَلاَ تشْرِكواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ...؛ و عبادت کنید خدا را و شریک قرار ندهید به خدا چیزی را و نیکویی کنید به پدر و مادر خود ....»[9] امام سجاد علیه السلام در دعایی می فرماید: «خدایا مرا موفق کن تا خواست آنان را بر خواست خود و رضای آنان را بر رضای خود مقدم کنم.»[10] نکته اینجاست که جلب خشنودی پدر و مادر یکی از راه های برون رفت از غار تاریکی بیان شده است. پایان قصه ای که ادامه داردسپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «کسی که به راستی و از روی خلوص با خدا رابطه برقرار کند و بر همین اساس، رفتار نماید، رهایی و نجات می یابد.»[11] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رهایی و نجات را در کار مخلصانه می داند و این گونه است که حضرت علی علیه السلام در مورد زمان غیبت این گونه می فرمایند: «در زمان غیبت کبری، کسی بر دینش باقی نمی ماند و هر کس به شکلی دینش را از دست می دهد مگر مخلصان؛ تنها آنان با روح و حقیقت یقین تماس دارند.»[12] تاریخ تکرار می شودآری، تاریخ تکرار می شود. از گذشتگان پند و اندرز بیاموزیم و آن را سرلوحه کار خود قرار دهیم. داستان اصحاب رقیم داستان مردانی است که در غاری تاریک و ظلمانی گرفتار شده اند. هر کدام از آنها به سبب کار خالصی که در پیشگاه خداوند انجام داده اند، قدمی به سمت نور و رهایی برداشتند تا سرانجام آزاد شدند. و تو ای شیعه ی منتظر که در غار تاریکی غیبت گرفتار شده ای؛ با کارهای مخلصانه ی خود، راهی به سمت نورِ هدایت و ظهور پیدا کن. پی نوشت: نظرات شما عزیزان: برچسبها: رهایی از غار تاریک غیبت مهدویت غیبت حضرت ولی عصر امام زمان ظهور مذهبی [ پنج شنبه 10 دی 1394
] [ 23:26 ] [ نصر ] |
|
(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview'); |